ادتلغتنامه دهخداادت . [ ] (اِخ ) صنم کان فیه [ فی المولتان ] من الخشب مغشی بالسختیان الاحمر، فی عینیه یاقوتتان نفیستان و اسمه ادت باسم الشمس و کان یحج الیه من اقصی البلاد و یحم
لروادتیوللغتنامه دهخدالروادتیول . [ ل ِ دِ ی ُ ] (اِخ ) جراح فرانسوی . مولد پاریس (1798-1860 م .). وی از مخترعین اصول تفتیت سنگ مثانه است .
روادتانلغتنامه دهخداروادتان . [ رُ دَ ] (اِخ ) لغتی است در رُوادة که موضعی است . (منتهی الارب ). رجوع به روادة شود.
ایجادتعصب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال عصب کردن، عوامفریبی کردن، نفوذ داشتن، اثر داشتن، تأثیر گذاشتن