املتلغتنامه دهخدااملت . [ اُ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) خوراکی است که با تخم مرغ و مواد دیگر تهیه کنند. خاگینه . نیمرو. (فرهنگ فارسی معین ).
املتفرهنگ انتشارات معین(اُ لِ) [ فر. ] ( اِ.) خوراکی است فوری که بیشتر از تخم مرغ و گوجه فرنگی و روغن تهیه کنند.
مجاملت کردنلغتنامه دهخدامجاملت کردن . [ م ُ م َ / م ِ ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نیکویی کردن . خوشرفتاری کردن . مدارا کردن : هرگاه که دست یابند هیچ ابقا و مجاملت نکنند. (تاریخ بیهقی چ ادی
مجاملتلغتنامه دهخدامجاملت . [ م ُ م َ / م ِ ل َ ] (ع مص ) نکویی کردن . (غیاث ). با کسی نیکویی کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجاملة شود. || (اِمص ) نیکویی . نیک رفت
مجاملتفرهنگ انتشارات معین(مُ مَ لَ) [ ع . مجاملة ] (مص ل .) 1 - خوش رفتاری کردن . 2 - چرب زبانی کردن .