اندیشناکلغتنامه دهخدااندیشناک . [ اَ ] (ص مرکب ) اندیشه ناک . متفکر. (یادداشت مؤلف ).فکرمند. فکرناک . (آنندراج ). || هراسان . ترسان . (یادداشت مؤلف ). بیمناک . ترسناک : ز هندو نبا
اندیشناکفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. اندیشمند؛ متفکر.۲. [قدیمی] بیمناک؛ مضطرب؛ نگران: ◻︎ شب دراز من اندیشناک در غم آنک / مگر خدای شبم را نیافریده سحر (امیرمعزی: ۲۴۵).۳. (قید) در حال فکر کردن.