ژن خانهدارhousekeeping gene, HK, reference geneواژههای مصوب فرهنگستانهر ژنی که بهصورت سازنده در یاختۀ فعال معینی بیان میشود و بیان آن برای فعالیت طبیعی یاخته ضروری است متـ . ژن نهادی constitutive gene
انگژلغتنامه دهخداانگژ. [ اَ گ َ ] (اِ) آهنی باشد سرکج که فیل را بدان بهر طرف که خواهند برند. (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (از ناظم الاطباء). آنچه پیلبانان در دست دارند. (غیاث اللغات
انگژفرهنگ انتشارات معین(اَ گَ) (اِ.) 1 - بیل . 2 - آلتی که پیل بانان با آن پیل را برانند؛ کجک . انگز هم گویند.
انگژفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بیل پهن که با آن زمین را هموار کنند.۲. آلتی آهنی که پیلبانان با آن پیل را میرانند؛ کجک: ◻︎ پیل مستم مغزم از انگژ بیاشوبید از آنک / گر بیاسایم دمی هندوستان ی
انگژکلغتنامه دهخداانگژک . [ اَ گ ُ ژَ ] (اِ مصغر) مصغر انگژ. (ناظم الاطباء). انگزک . رجوع به انگژ شود.