کاتارلغتنامه دهخداکاتار. (اِخ ) از کلمه ٔ یونانی به معنی تصفیه شده ها. فرقه ای از زنادقه در قرون وسطی از اصل اسلاو که در فرانسه به صورت «البیژوا» درآمدند. آثار مانویت در این فرقه
اتارهلغتنامه دهخدااتاره . [ اِ رَ ] (ع مص ) زَدَن با. || تیز نگریستن در. || در پی کسی نگران ماندن . یقال اترت النظر؛ یعنی در پی نگران ماندم . || بازبگردانیدن یکبار پس از دیگر. یق