چاههلغتنامه دهخداچاهه . [ هََ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قریه ای است از قرای سبزوار که در میان کوه واقع شده . هوایش بسیار خوب و معتدل است و بیست خانوار سکنه دارد.آبش از
چاههلغتنامه دهخداچاهه . [ هََ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد:«قریه ای است از قرای طوس خراسان و در آنجا رباطی است که آن را رباط چاهه و رباط فردوسی نیز نامند. و درتاریخ حافظ اب
چاههلغتنامه دهخداچاهه . [ هََ / هَِ ] (اِ) گوی عمیق چاه مانند را گویند. (برهان ) گوی عمیق را که چاه مانند باشد گویند. (آنندراج ). گودال عمیق چاه مانند. (ناظم الاطباء) چاه . چاهک
چاههلغتنامه دهخداچاهه . [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جم بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 5 هزارگزی خاور کنگان ، کنار راه مالرو کنگان به جم واقع شده . جلگه ، گرمسیر و مالاریائی
کاههلغتنامه دهخداکاهه . [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر که دارای 349 تن سکنه ، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و زیره و انگور است . (از فرهنگ جغرافیائی ا