بالاترین داغ آبhigh-water markواژههای مصوب فرهنگستانعلامت برجایمانده از آب بر روی سازهها یا صخرههای کنار دریا که بالاترین ارتفاع آب را نشان میدهد
خط فراکِشَندhigh-water lineواژههای مصوب فرهنگستانخط حاصل از برخورد صفحۀ فراکِشَند میانگین با ساحل/ کرانه
مکث فراکِشَندhigh water standواژههای مصوب فرهنگستانحالت یا مرحلهای در فراکِشَند که در آن هیچ تغییری در ارتفاع آب مشاهده نمیشود
نابرابری فراکِشَندیhigh-water inequalityواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف بین ارتفاع دو فراکِشَند در هر روز کِشَندی
بازۀ فراکِشَند فراترhigher-high-water intervalواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ زمانی بین گذر ماه از روی نصفالنهار مبدأ یا محلی و فراکِشَند فراترِ پسازآن در همان نقطه
فراکِشَند فراترhigher high water, HHWواژههای مصوب فرهنگستانفراکِشَند بالاتر از میان دو فراکِشَندی که در مدت یک روز کِشنَدی رخ میدهد
اهلاًلغتنامه دهخدااهلاً. [اَ لَن ] (صوت ) در عربی مفعول مطلق است اهلاً و سهلاً. اهلاً و مرحباً، مأخوذ از تازی ؛ خوش آمدید. (ناظم الاطباء). اهلاًبک ، مرحباًبک ؛ خوش آمدی است که ب
اهلاکلغتنامه دهخدااهلاک . [اِ ] (ع مص ) هلاک کردن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ). میرانیدن و هلاک کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیست کردن . تبا