اهبتلغتنامه دهخدااهبت . [ اُ ب َ ] (ع اِ) اهبة. ساز و یراق . (از منتخب بنقل غیاث اللغات ). عدت . عدة. ساز. سامان . ساختگی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ساز و ساختگی کار. (ناظم ال
اهبتفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. آنچه از وسایل سفر تهیه کنند؛ لوازم زندگانی.۲. سازوبرگ جنگ.۳. سازوسامان.
اهبتیلغتنامه دهخدااهبتی . [ اُ ب َ ] (ع اِ) ساز و یراق و این لفظ در حقیقت اهبت است بدون یای تحتانی ساز و یراق . چون در انشاء به یاء واقع شده است لهذا در اینجا برعایت بعضی کسان بی