ابنیلغتنامه دهخداابنی . [ اُ نا] (اِخ ) نام موضعی به شام از سوی بلقاء و بعضی گفته اند نام قریه ای است بموته و آنرا یُبنی نیز گویند.
وابنیتلغتنامه دهخداوابنیت . [ ] (اِخ ) یکی از دو شهر صقلاب که در مشرق آن قرار دارد. (شهر غربی آن خرداب نامیده میشود). (حدود العالم ص 107).
ابنیرلغتنامه دهخداابنیر. [ اَ ] (اِخ ) (پدر نور) پسر نیر و برادرزاده و سردار طالوت اولین پادشاه یهود.