اباریقلغتنامه دهخدااباریق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ابریق . ظروف سفالینه و جز آن با لوله و دسته . کوزه ها. و ابریق معرب آبریز است .
جابارقیهلغتنامه دهخداجابارقیه . [ ] (اِخ ) نام عشیره ای از عشایر کرد که در اطراف جبال مقیمند. (تاریخ کرد ص 111).