heldدیکشنری انگلیسی به فارسیبرگزار شد، نگه داشتن، گرفتن، نگاه داشتن، در دست داشتن، چسبیدن، منعقد کردن، باز داشتن، جا گرفتن، تصرف کردن
جاثمینلغتنامه دهخداجاثمین . [ ث ِ ] (ع ص ) ج ِ جاثم . بیحس و حرکت شدگان . || برجای ماندگان . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || بر سینه خفتگان . (آنندراج ). || هلاک شدگان . (غیاث اللغا
علی اثمیدیلغتنامه دهخداعلی اثمیدی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) مصری مالکی . وی محدّث بود و بسیاری از مؤلفات جلال الدین سیوطی را خلاصه کرد. وفات او در 934 یا 966 هَ . ق . روی داد. (ازمعجم