اثملغتنامه دهخدااثم . [ اَ ] (ع مص ) بزه شمردن بر کسی . گناهکار شمردن : اَثمه ُ اﷲ فی کذا؛ گناهکار شمراد او را خدای در این کار. (منتهی الارب ).
اثملغتنامه دهخدااثم . [ اِ ] (ع اِ) گناه . ذنب . وزر. بزه . جناح . معصیت . جرم . خطا. عصیان . ناشایست . || می . باده . (منتهی الارب ). || قمار. || کاری که کردن آن ناروا باشد. (
جاثملغتنامه دهخداجاثم . [ ث ِ ] (اِخ ) دلال بن مرید. محدث است و ابراهیم بن فهد از وی روایت دارد. و یا آن حائم بحاء مهمله است . (منتهی الارب ). و رجوع به حاثم در همین لغت نامه شو
جاثملغتنامه دهخداجاثم . [ ث ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از جثم و جثوم . سینه بر زمین گذارنده ، انسان یا حیوان یا پرنده ای که سینه برزمین نهد. || هالک . (منتهی الارب ). || تباه ، مرده :
جاثمینلغتنامه دهخداجاثمین . [ ث ِ ] (ع ص ) ج ِ جاثم . بیحس و حرکت شدگان . || برجای ماندگان . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || بر سینه خفتگان . (آنندراج ). || هلاک شدگان . (غیاث اللغا