معنی hehln | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی غلط تایپی

اثامد

لغت‌نامه دهخدا

اثامد. [ اُ م َ ] (اِخ ) وادئی است بین قدید و عُسفان . (مراصد) (معجم البلدان ).

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

کارامد

دیکشنری فارسی به عربی

کفوء

کارامد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

competent, deft

اثام

لغت‌نامه دهخدا

اثام . [ اَ ] (ع مص )جزا دادن بگناه . (زوزنی ). بزه شمردن بر کسی و جزا دادن بگناه . (تاج المصادر بیهقی ): اثمه اﷲ فی کذا اَثما و اثاما؛ گناهکار شمارد او را خدای

اثام

لغت‌نامه دهخدا

اثام . [ اِ ] (ع اِ) پاداش بزه . (منتهی الارب ).

اثامیطیقون

لغت‌نامه دهخدا

اثامیطیقون . [ ] (معرب ، اِ) بلغة رومی مو است (؟). (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).