پیوستگی فاصلۀ گذرheadway adherenceواژههای مصوب فرهنگستانوجود انسجام در جدول زمانبندیشدۀ ناظر بر حرکت وسایل نقلیۀ عمومی
تنظیم فاصلة گذرheadway settingواژههای مصوب فرهنگستانتنظیم دستگاه فرماندهی چراغ راهنمایی با توجه به فاصلة زمانی اندازهگیریشده بین خودروهای متوالی براساس سرعت معین و طول خودروها در محدودة نصب شناسگر (detection
فاصلۀ گذرheadway 2واژههای مصوب فرهنگستانمتوسط فاصلۀ زمانی عبور دو خودروِ متوالی از یک نقطه در هر خط عبور
پیشرفتدیکشنری فارسی به انگلیسیachievement, advance, advancement, course, development, headway, improvement, progress, progression, stride