head-onدیکشنری انگلیسی به فارسیمستقیم، از جلو، با سر، رو در رو، شاخ بشاخ، از سر، از طرف سر، نوک به نوک، روبرو، مستقیم
نقشههای چونساختas-built drawings, as-builts, record drawingsواژههای مصوب فرهنگستاننقشههایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند
برخورد شاخبهشاخhead-on collisionواژههای مصوب فرهنگستانبرخورد دو جسم وقتی که در امتداد خط واصلِ مرکزهایشان به یکدیگر نزدیک شوند
وضعیت رودرروhead-on situationواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن دو شناور موتوری از دو جهت مخالف یا تقریباً مخالف به یکدیگر نزدیک میشوند
سامانۀ خودکار چراغ جلوheadlight on/off delay systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ خودکار دومنظوره که میتواند روشن یا خاموش شدن چراغ جلو را به تناسب میزان روشنایی واپایش کند و پس از خاموش شدن خودرو چراغ جلو را حدود سه دقیقه روشن نگه میدارد