ازنیقلغتنامه دهخداازنیق . [ اِ ] (اِخ ) (دریاچه ٔ...) دریاچه ای است در مغرب قصبه ٔ ازنیق و 20 هزارگزی مشرق خلیج کملیک و در ازمنه ٔ قدیمه ((آسکانیوس )) نامیده میشد. مساحت این دریا
ازنیقلغتنامه دهخداازنیق . [ اِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی درقضای ینی شهر از سنجاق ارطغرل در ولایت خداوندگار. این قصبه در ساحل شرقی دریاچه ای موسوم بهمین نام و در 55 هزارگزی شمال شرقی
علی ازنیقیلغتنامه دهخداعلی ازنیقی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن خسرو ازنیقی (علی چلبی ...). رجوع به علی چلبی شود.
علی ازنیقیلغتنامه دهخداعلی ازنیقی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) متوفی در سال 1019 هَ . ق . او راست : کشف الاسرار و هتک الاستار. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون ص 1487).