اشعافیلغتنامه دهخدااشعافی . [ ] (اِخ ) زین الدین بن احمدبن علی بن حسین حلبی معروف به اشعافی شافعی . متوفی بسال 1042 هَ . ق . از دانشمندان اسلامی است که در دمشق سکونت داشت . او راس
اشعلاللغتنامه دهخدااشعلال . [ اِ ع ِ ] (ع مص ) سپیدی در دم اسب و جز آن پیدا شدن . || موی برافراشته گردیدن . (آنندراج ). رجوع به اشعیلال شود.
اعلافلغتنامه دهخدااعلاف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ عَلَف ، خورش ستور. (منتهی الارب ). ج ِ علف . خورشهای ستوران و جز آن . (آنندراج ). ج ِ عَلَف ، آنچه طعام چارپایان کنند. (از اقرب الموار
اعلافلغتنامه دهخدااعلاف . [ اِ ] (ع مص ) خورش دادن ستور را. (منتهی الارب ). طعام دادن به چارپایان . (از اقرب الموارد).خورش دادن ستوران را. (آنندراج ). || علفه برآوردن درخت طلح .
زین الدین اشعافیلغتنامه دهخدازین الدین اشعافی . [ زَ نُدْ دی ن ِ اَ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی الحلبی الاشعافی . رجوع به اشعافی شود.