جاشدانلغتنامه دهخداجاشدان . (اِ مرکب ) صندوق نان بود و جاشکدان نیز گویند. اسدی گوید : در زمی برچیدمی تا جاشدان خوردمی هرچه (هرچ ) اندرو بودی ز نان . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 396).د
اداهملغتنامه دهخدااداهم . [ اَ هَِ ] (اِخ ) محلی است در شعر. (مراصدالاطلاع ). و بکری گوید آن پشته هائی است سیاه رنگ در نجد یا قریب بدان . جمیل گوید:جعلن شمالا ذاالعشیرة کلهاو ذات