26 فرهنگ

33 مدخل


ترجمه مقاله

hanging

ˈhaNGiNG

حلق آویز، اعدام، بدار زدن، چیز اویخته شده، اویز، در حال تعلیق، معلق، اویزان، مستحق اعدام، فروهشته