26 فرهنگ

143 مدخل


ترجمه مقاله

hammer

ˈhamər

چکش، پتک، چخماق، استخوان چکشی، میخ زننده، خوراک رایگان، کوبیدن، چکش زدن، سخت کوشیدن، ضربت زدن، پتک زدن