رصدخانۀ امواج گرانشیgravitational wave observatoryواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ تجهیزاتی که از آن برای آشکارسازی امواج گرانشی استفاده میشود
موج گرانشیgravitational wave 1واژههای مصوب فرهنگستانمیدان گرانشی منتشرشوندهای که در نظریۀ نسبیت عام پیشبینی شده است
موج گرانیgravity wave, gravitational wave 2واژههای مصوب فرهنگستاننوعی آشفتگی موج که در آن شناوری بر بستههایی که از ترازمندی آبایستایی (hydrostatic) خارج شدهاند، اثر بازگردانندگی دارد
کششدیکشنری فارسی به انگلیسیaffinity, allure, appeal, attraction, draft, draw, fascination, gravitation, haul, interest, kill, pull, strain, stress, tension, traction, tug
گرایشدیکشنری فارسی به انگلیسیattitude, attraction, bent, bias, disposition, drift, fancy, gravitation, interest, ism, leaning, penchant, proclivity, sentiment, set, streak, tendency, tenor,