grade crossingدیکشنری انگلیسی به فارسیگذر درجه، تقاطع شاهراه، تقاطع راهاهن، تقاطع پیادهروها، تقاطع راهاهن و جاده
تنظیمگر گذرگاهgrade crossing traffic control deviceواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که از آن برای محافظت یا اعلام خطر در تقاطع راهآهن و خیابان یا حملونقل عمومی هدایتشده و خیابان استفاده میشود
چراغ راهبندgrade crossing protection signalواژههای مصوب فرهنگستانچراغ راهنمایی چشمکزن یا راهبند خودکاری که در تقاطع جاده و ریل نصب میشود و با نزدیکشدن قطار فعال میشود
تقاطع همسطحlevel crossing, grade crossing, highway-rail grade crossingواژههای مصوب فرهنگستانمحل تلاقی مسیر راهآهن با جادۀ همتراز آن
تقاطع ناهمسطح 1grade separated crossingواژههای مصوب فرهنگستانمحل تلاقی جاده با راهآهن که در دو سطح قرار داشته باشد
gradeدیکشنری انگلیسی به فارسیمقطع تحصیلی، درجه، نمره، رتبه، پایه، درجه بندی، مرحله، طبقه، سانتیگراد، درجه شدت، انحراف از سطح تراز، الگوی لباس، ارزش نسبی سنگ معدنی، درجه مواد معدنی، نمره داد
لقشی صامکون شیلغتنامه دهخدالقشی صامکون شی . [ ل ُ ] (معرب ، اِ مرکب ) و قاضی القضاة [ فی الصین ] یقال له لقشی صامکون شی . (اخبار الصین و الهند ص 17 س 9).