لحهلغتنامه دهخدالحه . [ ] (اِخ ) شهرکی است به ناحیت پارس اندر میان کوه نهاده ، سردسیر، جایی آبادان و با کشت و برز و نعمت بسیار و مردم بسیار. (حدود العالم ).
اسکلحهلغتنامه دهخدااسکلحه . [ ] (اِخ ) (قلعه ٔ...) قلعه ای در حوالی هرات و آنرا امان کوه نیز گویند. رجوع بحبیب السیر چ طهران جزء 2 از ج 3 ص 119 شود.