حواویلغتنامه دهخداحواوی . [ ح َ ] (ع اِ) ج ِ حاویاء، به معنی ما انقبض من الامعاء. (از اقرب الموارد). ج ِ حاویة، حاویاء، به معنی چرب روده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واگویلغتنامه دهخداواگوی . (اِمص مرکب ) مرادف بازگوی . بازگفتن حرف شنیده را که مردم با هم گویند. || باز دادن جواب از گنبد و حمام . (آنندراج ) : در این گلخن برآید از در و بام صدای کودک و واگوی حمام . زلالی (آنندراج ).|| در اصطلاح موسی