گلیان
چشمم، نور شمع، درخشندگی، روشنی، درك جزئي
گلیون
درخشش، تلالو، تابش، برق، ظهور انی، درخشیدن، تابانیدن، تابیدن، درخشانیدن
غرق شدن
englyn