26 فرهنگ

26 مدخل


ترجمه مقاله

glitters

ˈglitər

زرق و برق دار، تلالو، درخشش، تابش، درخشندگی، براق شدن، تلالو داشتن، برق زدن، درخشیدن، تابیدن، ساطع شدن