لمانلغتنامه دهخدالمان .[ ل َ ] (اِخ ) (الَ ...) نام قومی . و هم الذین کانواقصدوا سواحل الشام فی الدولة الایوبیة. و مواطنهم فی شمال البحر الرومی غرباً بشمال . قال فی العبر و هم م
کلمانلغتنامه دهخداکلمان . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جی است که در بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان واقع است و 130 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
کلمانلغتنامه دهخداکلمان . [ کْل ِ / ک ِ ل ِ ] (اِخ ) نام چهارده تن پاپ کاتولیک های جهان بشرح زیر:کلمان اول (سن ...) از 91 تا 100 م .» دوم از 1046 تا 1047 م .» سوم از 1187 تا 1191
کلمانلغتنامه دهخداکلمان . [ ل ِ ] (اِخ ) عضو یکی از جمعیت های مردانه ٔ نصارا و قاتل هانری سوم (1589 م .) که به دست نگهبانان او کشته شد. (از لاروس ).
گلمانفرهنگ نامها(تلفظ: golmān) گل + مان/ من = فکر و اندیشه ، ویژگی آن که دارای فکر و اندیشهای به مانند گل ظریف و لطیف) است ؛ به مجاز) نیک اندیش و خوب اندیش .
چلمان رودلغتنامه دهخداچلمان رود. [ چ َ ] (اِخ )دهی است جزء دهستان اشگور پایین بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 32 هزارگزی جنوب رودسر و 20 هزارگزی جنوب رحیم آباد واقع است . کوهستانی و