لنبلغتنامه دهخدالنب . [لُمْب ْ ] (ص ) بزرگ و سنگین . (آنندراج ) : بتر از بتر چیست بدمست ِ لُنب کنارت پرافعی است بر خود مجنب .نزاری قهستانی .
لنبگلغتنامه دهخدالنبگ . [ لَم ْ ب َ ] (اِخ ) لَمْغان یا مردم آن . رجوع به ماللهند بیرونی ص 206 شود. لنبگا. رجوع به لمغان شود.
لنبکلغتنامه دهخدالنبک . [ لُم ْ ب َ ] (اِخ ) نام سقا و آبکشی بسیار کریم به عهد بهرام گور پادشاه ساسانی . داستان لنبک و میهمان شدن بهرام بر خوان وی و بخشیدن مال براهام یهود به لن