giftsدیکشنری انگلیسی به فارسیهدیه، موهبت، کادو، استعداد، بخشش، عطیه، نعمت، عطا، پیشکش، ژنی، ره اورد، هدیه دادن، بخشیدن، پیشکش کردن، دارای استعداد کردن
گیسوگویش خلخالاَسکِستانی: gissa دِروی: gissa شالی: gissa کَجَلی: gisa/ zelf کَرنَقی: mi کَرینی: gissa کُلوری: gissa گیلَوانی: gisa لِردی: gissa