لاتحلغتنامه دهخدالاتح . [ ت ِ ] (ع ص ) لتاح . لتحه . مرد خردمند رسا در امور و زیرک . (منتهی الارب ).
لاتحصیلغتنامه دهخدالاتحصی . [ ت ُ صا ] (ع جمله ٔ فعلیه ، ص مرکب ) که شمرده نشود. بی شمار. رجوع به لاتعد و لاتحصی شود.
لاتعد و لاتحصیلغتنامه دهخدالاتعد و لاتحصی . [ ت ُ ع َدْ دُ وَ ت ُ صا ] (ع جمله ٔ فعلیه ، ص مرکب ) بیشمار. بیرون از شمار.