لابیرنتلغتنامه دهخدالابیرنت . [ رَ ] (اِخ ) لپ رهونیت ، کاخی بزرگ چهار گوش (200 گز * 150 گز) به مصر. در محل کنونی دهکده ٔ هَوارَه به مشرق دریاچه ٔ مُریس . داخل آن شامل عده ای بسیار
لابیرنتلغتنامه دهخدالابیرنت . [ رَ ] (فرانسوی ، اِ) از یونانی لابورینتس . بنائی مشتمل بر قطعات متعددّه که پیدا کردن مدخل و مخرج آنها بسیار صعب باشد.
لابیرنتفرهنگ انتشارات معین(رَ) [ فر. ] (اِ.) 1 - ساختمانی که دهلیزهای اصلی وفرعی بسیار دارد. 2 - تودرتو، پیچ در پیچ .
لابیرنتفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (زیستشناسی) هرچیز دارای حفرههای پیچدرپیچ: لابیرنت گوش داخلی.۲.مکانی دارای راههای پیچدرپیچ که به هم مرتبط هستند؛ هزارتو؛ ماز.
لابینتلغتنامه دهخدالابینت . [ ن ِ ] (اِخ ) نبونید، شاه بابل . رجوع به کلمه ٔ نبونید و ایران باستان ج 1 ص 198 و 392 شود.