لاذقیلغتنامه دهخدالاذقی . [ ذِ قی ی ] (اِخ ) (الشیخ ) مصطفی . رجوع به محمودی اللاذقی شود. (معجم المطبوعات ج 2 ص 1583).
لاذقیلغتنامه دهخدالاذقی . [ ذِ قی ی ] (اِخ ) الیاس صالح . رجوع به صالح الیاس شود. (معجم المطبوعات ج 2 ص 1583).
لاذقیهلغتنامه دهخدالاذقیه . [ ذِ قی ی َ ] (اِخ ) شهری است از شام بر کران دریای روم و اندروی مسلمانانند. شهری است با نعمت بسیار و کشت و برز بسیار و خواسته های بسیار. (حدود العالم )