لبتلغتنامه دهخدالبت . [ ل َ] (ع مص ) پیچیدن دست کسی را. || به چوب دستی زدن بر سینه و شکم و تهی گاه کسی . (منتهی الارب ).
گلبتلغتنامه دهخداگلبت . [ گ َ ب َ ] (اِ) کشتی و جهاز بزرگ و معرب آن جلبت باشد. (برهان ). رجوع به گلبط شود.
کلبتانلغتنامه دهخداکلبتان . [ ک َ ب َ ] (ع اِ) انبر آهنگران . (منتهی الارب ). به صیغه ٔ تثنیه انبر آهنگران که آهن تافته را بدان از کوره درآورند. (ناظم الاطباء). بمعنی کلبتین باشد
کلبتینلغتنامه دهخداکلبتین . [ ک َ ب َ ت َ ] (ع اِ) کلبتان . (برهان ). انبر آهنگران . (آنندراج ). انبر آهنگران که بدان آهن تافته را از کوره بر آورند. (ناظم الاطباء). تثنیه ٔ کلبة.