gallantدیکشنری انگلیسی به فارسیشجاع، زن باز، جنتلمن، زن نواز، ملازمت کردن، دلاوری کردن، زن بازی کردن، عشقبازی کردن، دلیر، دلاور، عالی، متعارف وخوش زبان درپیش زنان
چهارلیتریone gallon jug, gallon jug, gallonواژههای مصوب فرهنگستانگُنجایهای سبومانند با اندازة اسمی چهارلیتر، با دهانه و دستهای کوچک، که در ایران برای بستهبندی مایعات غیرخوراکی از آن استفاده میشود
gallantsدیکشنری انگلیسی به فارسیدلربا، زن باز، جنتلمن، زن نواز، ملازمت کردن، دلاوری کردن، زن بازی کردن، عشقبازی کردن
gallantsدیکشنری انگلیسی به فارسیدلربا، زن باز، جنتلمن، زن نواز، ملازمت کردن، دلاوری کردن، زن بازی کردن، عشقبازی کردن
topgallantدیکشنری انگلیسی به فارسیبالاخره، سکوب بالای دکل کشتی، بالاترین شکوب دکل کشتی، وسایل بی مصرف کشتی