بغدادهلغتنامه دهخدابغداده . [ ب َ دِ ] (اِخ ) دهی ازدهستان سه قلعه بخش حومه ٔ شهرستان فردوس . سکنه 879 تن . آب از قنات . محصول آنجا غلات ، پنبه ، زیره . شغل اهالی آن زراعت است . (
بغدادلغتنامه دهخدابغداد. [ ب َ ] (اِخ ) باغ داد. (برهان ). مدینةالسلام . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (دمشقی ). دارالسلام . (دمشقی ) (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ لغت نا
بغاددهلغتنامه دهخدابغادده . [ ب َ دِ دَ ] (ع اِ) بغاده . ج ِ مولده ٔ بغدادی . بغدادیان . رجوع به کلمه ٔ مراوزه در معجم البلدان شود. بغدادیون . (نشوء اللغه ص 24). ج ِ بغدادی . کسان
بغدادیلغتنامه دهخدابغدادی . [ ب َ ] (اِ) (خط...) شیوه ٔنوشتن بود که در قرن سوم در بغداد بظهور آمد مقابل خط کوفی . و علی بن مقله ٔ وزیر و پس از وی علی بن هلال کاتب معروف به ابن الب
بغدادآبادلغتنامه دهخدابغدادآباد. [ ب َ ] (اِخ ) قصبه ای از دهستان حومه ٔ بخش مهریز شهرستان یزد. سکنه 5101 تن . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات . شغل اهالی آن زراعت و نساجی است . (از