برمغازلغتنامه دهخدابرمغاز. [ ب َ م َ ] (اِ مرکب ) شاگردانه را گویند و آن زری است اندک که بعد از اجرت استاد برسم انعام به شاگرد دهند. (برهان ) (از آنندراج ). دستاران . برمغازه .
برمغازهلغتنامه دهخدابرمغازه . [ ب َ م َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) شاگردانه . (از برهان ) (از آنندراج ). برمغاز. رجوع به برمغاز شود.
برغازلغتنامه دهخدابرغاز. [ ب ِ ] (ع اِ) برغوز. بَرغَز. (منتهی الارب ). بُرغُز. بچه گاو وحشی یا وقتی که با مادر خود برفتار آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به