14 مدخل
بیشترین
فاکتور، ادامه دادن، پیش بردن، جلو بردن، پیشرفت کردن، کمک کردن به
دورترین، دور دست، بعید
بیشترین، دورترین، اقصی نقطه
خیر
furthermost, furthest
furthest
furthermost
worst, furthest