بعثتلغتنامه دهخدابعثت . [ ب ِ ث َ ] (ع اِمص ) بعثة. رسالت . فرستادگی و ارسال . (ناظم الاطباء). بعث . (فرهنگ نظام ).- بعث کردن ؛ برانگیختن . واداشتن : و تن خویش را بعث کن بفرهنگ
بعثتفرهنگ نامها(تلفظ: beesat) (عربی) برانگیختن و به کاری واداشتن ، زنده کردن ، انتصاب پیغمبر اسلام (ص) به مقام نبوت از سوی خداوند .