23 مدخل
fuddles، گیج کردن، سردرگم وهاج وواج کردن، دائم الخمر بودن
fuddledness
فودل، گیج کردن، سردرگم وهاج وواج کردن، دائم الخمر بودن
افسانه ها، کمانچه، ویولن، کار بیهوده کردن، ویولن زدن، زرزر کردن
fiddlestick، کمان، ارشه ویولون، ارشه، چیز بی معنی یا پوچ
fuddlebrained
fuddle
fiddlestring