بسطتفرهنگ مترادف و متضاد۱. توسعه دادن، گستردن بسط دادن، ۲. به تفصیل گفتن، مشروح ساختن ۳. سعت، گشادگی، فسحت ۴. وسعت، گسترش ۵. وفور، فراوانی، کثرت
بسطتلغتنامه دهخدابسطت . [ ب َ / ب ُ طَ ] (از ع ، اِمص ) بسطة. فراخی و گشادگی . (غیاث ) (آنندراج ). فزونی . (ترجمان عادل بن علی ص 26). فراخی و افزونی . (مهذب الاسماء). فراخا. گشا