45 مدخل
پرشور، کار بیهوده کردن، وقت تلف کردن، بهدر دادن، خوش گذرانی کردن
frivoling
frivolers
فریبکارانه
frivoler
بقهر. [ ب ِ ق َ ] (ق مرکب ) قهراً. جبراً. بزور.
frivol، کار بیهوده کردن، وقت تلف کردن، بهدر دادن، خوش گذرانی کردن
frivol دور