حوزة تجارت آزادfree-trade areaواژههای مصوب فرهنگستانگروهی از کشورها که تمام تعرفههای تجاری بین خود را از میان برمیدارند، اما هرکدام در تعیین سیاستهای تعرفهای خود با کشورهای خارج از گروه مستقل عمل میکنند
freeدیکشنری انگلیسی به فارسیرایگان، خالی کردن، ازاد کردن، حق رای دادن، ازادی بخشیدن، فروهشتن، ترخیص کردن، بطور مجانی، مجانی، رها، عاری، ازاد، مختار، مبرا، مجاز، حق انتخاب، اختیاری، غیر مقی
آزادfreeواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گیاهی که قطعات ناهمسان آن از هم فاصله دارند و طبیعتاً الحاقی صورت نگرفته است