فاستر، پرورش دادن، پروردن، غذا دادن، شیر دادن
پدر فرزند
خانه دار شدن
والدین فرزند
فرزند فرزند
پرورش دهنده
پرورشگاه، پرورش، گرفتن مادر رضاعی، دایه گیری
پرورش اندام، بچه سر راهی، فرزند رضاعی، فرزند خوانده
فاسترال
فستیوال
foster
foster child
foster mother
breeding, foster, fructify, rear
foster, generalize, promote, promulgate