forkدیکشنری انگلیسی به فارسیچنگال، پنجه، سه شاخه، محل انشعاب، دو شاخه، جند شاخه شدن، منشعب شدن، مثل چنگال شدن
افرازۀ شاخکیfork lift truckواژههای مصوب فرهنگستانافرازهای دارای دو شاخک که در هنگام جابهجایی بار، شاخکهای آن به داخل نیام بارگُنجها یا راهۀ بارکفها فرومیرود
نیام شاخک افرازهfork lift pocketواژههای مصوب فرهنگستانهریک از روزنههایی که در زیر بدنۀ بارگُنج تعبیه میشود تا شاخکهای افرازۀ شاخکی در درون آنها فرورود و از این طریق امکان جابهجایی بارگُنجها فراهم شود