foldدیکشنری انگلیسی به فارسیتا کردن، تاه، تا، چین، اغل گوسفند، دسته یا گله گوسفند، حصار، چند لاءی، شکن، در اغل کردن، جا کردن، بشکست خود اعتراف کردن، تاه کردن، تاه زدن، پیچیدن، تاه خوردن، ب
چینfoldواژههای مصوب فرهنگستانانحنـا یا خمیدگـی ساختار صفحهای، مانند چینههای سنگ یا صفحههای لایهبندی یا برگوارگی یا رَخ
آزمون چینخوردگیfold testواژههای مصوب فرهنگستانآزمون میدانی پایداری دیرینهمغناطیسی برای زمانیابی نسبی کسب ماندهمغناطش سرشتی و رویداد چینخوردگی متـ .آزمون کجی لایهبندی bedding-tilt test
گنجینۀ تابfold libraryواژههای مصوب فرهنگستاندادگانی شامل ساختارهای سهبعدی که هریک معرف یک تابِ حبۀ (domain fold) شناختهشده است
نقطة انشعاب تاشدگیfold bifurcation pointواژههای مصوب فرهنگستانفرمولدار نیز: نقطة انشعاب گرهزینی saddle node bifurcation point انشعاب نقطة حدی limit point bifurcation