بدبیاریدیکشنری فارسی به انگلیسیadversities, contretemps, disaster, misadventure, mischance, misfortune, reversal, reverse, trouble
بدبیاریلغتنامه دهخدابدبیاری . [ ب َ بیا ] (حامص مرکب ) در تداول عامه ، بداقبالی پیاپی . با حوادث بد و شوم روبرو شدن . بدبختی . مقابل خوش بیاری و خوشبختی . (یادداشت مؤلف ).