flutterدیکشنری انگلیسی به فارسیبال بال زدن، لرزش، اهتزاز، بال زنی دسته جمعی، بال و پر زنی، حرکت سراسیمه، لرزیدن، در اهتزاز بودن، سراسیمهبودن، لرزاندن، پرپرزدن
زبانلرزانیflutter tonguingواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن با لرزاندن یا چرخاندنِ زبان در مقابل سقف دهان و دقیقاً پشت دندانهای پیش، تکرار سریع و منقطعِ نغمات حاصل میشود
fluttersدیکشنری انگلیسی به فارسیفلاورها، لرزش، اهتزاز، بال زنی دسته جمعی، بال و پر زنی، حرکت سراسیمه، بال بال زدن، لرزیدن، در اهتزاز بودن، سراسیمهبودن، لرزاندن، پرپرزدن