فلاون، شکست، شکست خوردن، چیدن، موجب شکست شدن
دور افتاده، پراکنده، پرت و دور افتاده
روانشناسی
فلاونگ
flouting، استهزاء کردن، دست انداختن، اهانت یا بی احترامی کردن
fluting، چین، ارایش راه راه، ارایش شیاری
فلاونگ، شکست خوردن، چیدن، موجب شکست شدن
فونکر
دامن زدن
غفلت
flunkeyish
flunk