دیکشنری عربی به فارسی
نيمکت , کرسي قضاوت , جاي ويژه , روي نيمکت يامسند قضاوت نشستن يا نشاندن , نيمکت گذاشتن (در) , بر کرسي نشستن , نشيمن گاه پرنده , چوب زير پايي , تير , ميل , جايگاه بلند , جاي امن , نشستن , قرار گرفتن , فرود امدن , درجاي بلند قرار دادن , جا , صندلي , نشيمنگاه , مسند , سرين , کفل , مرکز , مقر , محل اقامت