floutدیکشنری انگلیسی به فارسیشنا کردن، توهین، مسخره، استهزاء کردن، دست انداختن، اهانت یا بی احترامی کردن
فلوت کشویslide fluteواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نای که در آن تغییر نغمات با جابهجا کردن یک لولۀ کشوی در انتهای ساز صورت میگیرد
تخطیدیکشنری فارسی به انگلیسیcontravention, encroachment, flout, offense, transgression, violation, wrongdoing